توضیحات درباره کتاب
انتشارات بازاریابی
عنوان اصلی: Why games are good for business : how to leverage the power of serious games, gamification and simulations, c2016.
مترجمان حسین وظیفهدوست، پرویز درگی، سجاد خزایی، آمنه قهرمانی.
عنوان ديگر:چگونه نیروی بازیهای جدی، بازیپردازی و بازیهای شبیهسازی را به کار بگیریم؟
-----------
بازيپردازي - گيميفيكيشن - در ايران كاملاً ناشناخته است. به نظرمان، اين دومين كتاب در حوزهي بازيپردازي است.
كتاب نخست با عنوان "بازيپردازي در بازاريابي" اثر اسكات هريس - كوين اگرمن با ترجمهي طيبه فروغيفر، و سجاد خزائي از انتشارات بازاريابي چاپ و منتشر شد با تيراژ 1000 نسخه در سال 1395.
دومين كتاب، كتابي است كه پيش روي شماست اثر هلن راتلج. بازيپردازي - گيميفيكيشن - در سال 2002 ابداع شد و تا سال 2010 چندان مورد استفاده قرار نگرفت. اما به يكباره شركتهاي پيشرو، سرمايهگذاري وسيعي در اينباره كردند. دليل آن نيز پرواضح است. نسل هزاره يا نسل ديجيتال بزرگشده و در اركان سازمانها، بنگاهها، شركتها، و مؤسسات، حضوري كاملاً پررنگ دارند. ميپرسيد چه ارتباطي بين حضور نسل هزاره در سازمانها با رشد بازيپردازي (گيميفيكيشن) وجود دارد؟
رشد نسل ديجيتال يا نسل هزاره در دنياي "آكنده" از بازي
نسل ديجيتال، نسل هزاره، نسل ايگرگ يا نسل واي (Y) به محض آنكه چشم گشود، خود را در دنياي فناوري ديد. كامپيوتر، لپتاپ، تبلت، آيپاد، اينترنت و بسياري از تكنولوژيهاي مسحوركننده، وسايل ابتدايي اين عصر و اين نسل بود.
نسل ديجيتال، يا نسل هزاره بويژه با رشد صنعت سرگرمي و بازي، از اساس با "بازي" بزرگ شده است. هماكنون هم كودكان خردسال، و هم نوجوانان و جواناني را شاهديم كه از بامدادان تا شامگاهان در حال "بازي"اند و بجز بازي، هيچ كار و سرگرمي ديگري ندارند.
نسل ديجيتال تمايلي ندارد با قالب و فرم ديگري بجز "بازي" سروكار داشته باشد. نسل ديجيتال اكنون بزرگ شده يا مؤسس و مديرعامل شركتها و سازمانها و استارتآپهاست، و يا در سازمانها و بنگاهها و مراكز مختلف شغلي، خدماتي، صنعتي، آموزشي و در گسترهي اجتماع كار ميكند. بيتوجه به آنكه "نسل ديجيتال"، مديرعامل يا مدير ارشد سازمانها و بنگاهها و مراكز شغلي است يا در زمرهي كاركنان اين سازمانها و بنگاههاست، همچنان دوست دارد بخش زيادي از ساعات شبانهروز خود را با گوشي موبايل يا ساير تكنولوژيهاي نوين و مسحوركنندهي امروزي، "بازي" كند.
چنين ارزيابي و تصويري از اين نسل، بيش از پيش اين چشمانداز كاملاً عيني، ملموس، و آشكار را نشان ميدهد كه هر نوع اقدامي اگر در اين چارچوب " -بازي- " نباشد، قطعاً ره به جايي نميبرد. از اين رو سازمانها، بنگاهها، و حتي مراكز علمي و دانشگاهي، و مراكز كلينيكي تشخيصي و درماني ناگزيرند كه در اين چارچوب عمل كنند. در غيراينصورت، از اساس هزينههاي فراواني صرف خواهند كرد كه بازده چنداني نخواهد داشت.
تصور كنيد كه از دانشآموزان و دانشجويان بخواهيد تا مسألهاي را ياد بگيرند. در صورتي موفق خواهيد شد كه بتوانيد مبتني بر تكنولوژيهاي نوين، اين مسأله را در قالب و فرمت "بازي" درآوريد. ترديد نكنيد كه هم بخوبي توانستهايد "توجه" دانشآموزان و دانشجويان را برانگيزيد و "رگ خواب"شان را به دست آورديد، و از ديگر سو، يادگيري خلاق رخ خواهد داد.
ميتوانيد روشهاي ديگر را نيز بيازماييد. هماكنون هنوز هم در ايران، و حتي در كشورهاي ديگر، براي آموزش از قالبهاي مرسوم كلاس، كارگاه، و كنگره بهرهمند ميشوند. شركتهاي زيادي هستند كه كاركنانشان را براي سمينارهاي آموزشي اعزام ميكنند آن هم با اختصاص دادن هزينههاي سنگين! تعجبآور آنكه گاه به ارزيابي اين دورهها نيز ميپردازند، درحاليكه از قبل نتايج مشخص و معين است. چگونه ميتوان هنوز هم در قالبتهاي سنتي مربوط به "بيبيبومرها"، و حتي نسل ايكس (X) (كه به نسل اكسل معروف هستند) بتوانند از نسل هزاره يا نسل ديجتال، نسل ايگرگ يا نسل "واي" درخواست كنند كه "توجهش" جلب شود، چه رسد به آنكه به درك مورد نظر يا مهارت مشخص با اين روشهاي نخنماشده، دستيابند!
شايد بپرسيد پس چرا همچنان اين روشهاي متعلق به بيبيبومرها، نسل ايكس، يا نسل اكسل اجرا ميشود؟ كه در پاسخ بايد گفت، از قبل عادت كردهايم، و همچنان بر مدار عادت، تكرار مكررات ميكنيم؛ چون اين روشها، سادهتر و دمدستي هستند، و نسل پيشين كه طراحي يادگيري را برعهده دارد، نميتواند از عادت پيشين خود كناره بگيرد. به اصطلاح سادهتر، ترك عادت موجب مرض است.
خوشبختانه مديران هوشمند كه برخي از نسل ديجيتال هستند، و برخي ديگر كه متوجه اين تغيير وضعيت شدهاند، بيش و پيش از هر اقدامي بر اين باورند كه بايد به سراغ متخصصان "بازي( "گيميفيكيشن) بروند و از آنها بخواهند تا صورتمسألهها را در قالب و فرمت "بازي" درآورند.
متخصصان روانشناسي يادگيري در كنار متخصصان "بازي" به دلايل متعدد و متنوع ميتوانند با بهكارگيري بازي، به بسياري از مقاصدي برسند كه مديران حوزههاي مختلف صنعت، خدمات، آموزش، ... انتظار دارند. اين دلايل كدامند؟
دلايل سودمندي بازيپردازي(گيميفيكيشن(
كتاب ارزشمند هلن راتلج كه نزد شماست، ده دليل را درصفحات 34 تا 40 آورده است دربارهي دلايل سودمندي بازيپردازي. اين دلايل عبارتند از:
1- سرگرمكننده و جذاب هستند.
2-آنها محيطي امن هستند.
3-آنها طبق قوانين يادگيري كار ميكنند.
و...
هريك از اين ده دليل به تفكيك تشريح شدهاند. براي مثال، در مورد دومين آنها ميخوانيد كه "بازيها" محيطي امن هستند.
بازي جدي، حلقهي مفقودهي ميان دانش و عمل در هر حرفهاي خواهد بود. بازيهاي جدي به كاربران امكان ميدهند مهارتها يا روشهايي را كه در مورد آنها خواندهاند، در خارج از گود با استراتژي خود تمرين كنند و پيامدهاي كارهاي خود را بدون هيچ تأثيري بر آن كاروكسب ببينند. در واقع، اين تمرين در محيط مجازي به سود كاروكسب است؛ چرا كه تعداد خطاهايي را كه كاركنان در دنياي واقعي مرتكب ميشوند، كاهش ميدهد.
دربارهي سومين دليل ميخوانيد كه آنها طبق قوانين يادگيري كار ميكنند. بازيهاي جدي طوري طراحي شدهاند كه ما را به قلاب گرفته و مغزمان را تحت تأثير قرار دهند.
در "بازي"، شما خودتان زمام كار را به دست داريد، و با سرعت خود ميآموزيد. مجبور نيستيد با 25 نفر ديگر رقابت كنيد. اعمال و كارهاي خود را به زمان خودتان ميسنجيد. ميتوانيد هر چند بار كه لازم است، شكست بخوريد تا به راهحل برسيد.
خوشبختانه با گسترش اين درك و نگاه، متخصصان فراواني از "روانشناسي يادگيري" و "بازيپردازي"، بازيهاي فراواني را در بخشهاي مختلفي عرضه كردهاند تا شركتها و سازمانها از آن بهرهمند شوند. گسترهي اين بازيها عبارتند از:
•استخدام
•آموزش
•تحقيق و پژوهش
•سلامت
•تعليم
كاربردهاي "بازيپردازي"
هلن راتلج، مؤلف كتاب ارزشمند - چرا بازيها براي كاروكسب سودمند هستند- در اين كتاب از نمونههاي فراواني مثال ميزند كه با بهكارگيري "بازي"، ما را از مخاطرات فراوان نجات ميدهد، بهعلاوه، يادگيري علم و مهارت را بيش از پيش تقويت و تحكيم ميبخشد. براي مثال، دربارهي "يادگيري دريانوردان" بخوانيد؛
رال هريس، مدير يادگيري الكترونيكي و رسانههاي ديجيتال، توضيح داد كه چطور به كمك بازي ويدئوتل (Videotel) ميتوان سلامت و امنيت را به دريانوردان آموزش دهيد و خطر فضاهاي بسته و محصور را به آنها يادآوري كنيد.
در كشتي، فضاهاي بستهي زيادي وجود دارد كه به دليل تغيير شرايط جوّي از جمله جمع شدن گازهاي سمي يا كاهش اكسيژن ميتواند بسيار خطرناك باشد.
بر پايهي مدارك و مستندات همين كتاب 70 درصد كارفرمايان امريكا از بازي و ديگر نرمافزارهاي تعاملي براي مقاصد يادگيري و توسعه بهره ميگيرند و تقريباً از هر ده كارفرما، هشت نفر برنامهريزي كردهاند كه از اين رويكردها استفاده كنند. همچنين روزبهروز بر شمار اين سازمانهاي پيشتاز و معروف افزوده ميشود كه از بازيهاي جدّي بهرهمند ميشوند تا به نتايج خيرهكنندهاي دست يابند.
آنچه براي مديران در ايران، و حتي كشورهاي ديگر دربارهي اين بازيها نگرانكننده و هراسآور است، چيزي نيست بجز آنكه، هنوز هم بر مدار عادت پيشين خود رفتار ميكنند، و دو ديگر آنكه دربارهي بازيها پيشفرضهاي نادرستي دارند از جمله آنكه بازي مربوط به كودكان است، محيطهاي كار و شغل بايد به موضوعات جدّي بپردازند، بازي بجز اتلافوقت و هزينه، سودي ندارد، و...
اين در حالي است كه بازي كمك ميكند تا فكر كنند، به اشخاص كمك ميكند پيشرفت كنند، پيامدهاي انتخاب خود را بياموزند. بازيها يك خلأ را پر ميكنند. خلأيي كه درست يا غلط در زندگي بسياري از انسانهاي امروزي وجود دارد و براي آن افراد بسيار مهم هستند.
به سادهترين عبارت، بازي، مجموعهاي از انتخابهاي معنادار است. بازيها شما را روي صندلي راننده مينشاند. آنها ميپرسند، "هي... الان ميخواهي چكار كني؟ آنها شما را به شركتكنندهاي فعال تبديل ميكنند.
انتخاب، سنگ بناي بازيها است. بازيها جواب نميدهند مگر آنكه شما حس كنيد كنترل همهچيز در دستان شما است. آيا مسير جنگل را دنبال كنيم، در ساحل دنبال منافع باشيم، يا لحظهاي درنگ كنيم و گلها را ببوئيم. هرگونه اشتباهي را ميپذيريم، بيآنكه آسيب جاني ببينيم يا هزينههاي زيادي را به سازمان وارد كنيم.
جالب است اگر بدانيد با همين روش و از طريق بازيهاي جدي، توانستهاند جوشكاري را به دانشآموزان هنرستاني ياد بدهند. هم دانشآموزان آسيب جدي از تراشههاي گداختهي فلز نديدند، هم ميزان مواد و مصالح بهكار رفته، فوقالعاده اندك بود، و هم در پايان كار ديدند كه اين دانشآموزان به مراتب بيش از دانشآموزاني كه مستقيماً جوشكاري كرده بودند، بهتر عمل ميكردند؛ آن هم در شرايطي كه "فولاد" گران است، هزينههاي درماني هم براي دانشآموزان كه جاي خود دارد!
ميپرسيد ويژگي بازيهاي جدي چيست كه تا اين حد هم دريانوردان، و هم دانشآموزان براي يادگيري جوشكاري از آن بهرهمند ميشوند و تا اين اندازه به موفقيت ميرسند بيآنكه آسيب ببينند؟ پاسخ در ويژگيهاي بازيهاي جدي نهفته است:
1- كاربرمحور هستند.
2- كاربران را ترغيب ميكنند كه خود به درك و شناختي از چالش و جهان برسند.
3- طي پيشرفتي تدريجي، گام بردارند.
4- تمرين و تقويت رفتارهاي موردنياز براي موفقيت و پيروزي را در بر دارند.
5- بر پايهي حالت پيروزي ساخته ميشوند كه بر اساس شاخص كليدي عملكرد سازماني است.
6- افراد به نتيجه ميرسند آن هم در ساختاري امن و قابل اجرا و تكرار به دلخواه.
جالب است بدانيم مكدونالد براي آنكه بتواند سرعت صندوق دريافت پول را براي كاركنانش آموزش دهد، از بازيهاي جدي استفاده كرد بيآنكه مشتريان آزردهخاطر شوند يا به دليل شتابزدگي و اشتباهات، خسارت نقدي به صندوق بزنند!
سالهاست صنايع گوناگون نظامي، پزشكي، بانكها و مؤسسات مالي از بازيپردازي به بهترين شكل استفاده ميكنند و نتايج درخشان آن را نيز بهرهمندند.
كوتاه سخن آنكه "بازار" اغلب سريعتر از مهارتهاي مديريت تغيير ميكند. براي مقابله با چالشهاي امروزي كه شكل متفاوتي از تخصص موردنياز است، ضروري است كه همگام با نسل ديجيتال، و نسل هزاره، عمل كنيم و آن ضرورت توجه جدي به "بازيپردازي" است.
به گفتهي مؤلف كتاب، بازيها شما را براي ريسكپذيري و آزمون چيزهاي جديد تشويق ميكنند. هرگونه ترس از شكست را فرو مينشانند و ميگويند مشكلي نيست، ميتوانيد بازي را دوباره انجام دهيد. ميآموزيم كه از شكست نهراسيم و بر آنها غلبه كنيم. پيام ناخودآگاه اين است كه مشكلات برابر با فرصتهايي براي پيشرفت است.
بازيهاي جدي در برابر زندگي واقعي
هلن راتلج، مؤلف هوشمند و خلاق اين كتاب - چرا بازيها براي كاروكسب سودمند هستند؟!، با جسارت تام و تمام يك پرسش را براي قرن بيستويكم عنوان ميكند. اين پرسش چيست؟ خودش (راتلج) پرسش را مطرح ميكند: آيا مهارتهاي لازم را براي قرن بيستويكم بهياد داريد؟ پاسخ راتلج اين است؛ چهار مهارت را در قرن بيستويكم نياز داريم. اين چهار مهارت عبارتند از:
•تفكر نقادانه
•همكاري
•ارتباطات
•خلاقيت
راتلج ادامه ميدهد كه ميل به اين مهارتها مداوم و بدون توقف است. محققان ميليونها دلار هزينه ميكنند تا راههاي تركيب اين مهارتها را با برنامهي آموزشي پيدا كنند. كاري كه ما هرروز با بازي انجام دهيم.
مشكل اين است كه اكثر افراد نميدانند كه هنگام بازي در حال بهكارگيري و تقويت اين مهارتها هستند، افشرهي ديدگاه مؤلف اين كتاب را بخوانيم كه بيش از پيش يادآوري ميكند به سراغ بازيپردازي برويم؛ چرا كه در جهاني به سر ميبريم كه وضعيت مالي بغرنج است و ما مسئول تصميماتي هستيم كه ميگيريم. از اين رو بايد مراقب هر دلار و پوند و يورو باشيم.
آيا دوست داريد سازمانهايتان را با هزينههاي كم، آسيب كمتر، به سازمانهاي خلاق و بهرهور با درآمدهاي سرشار تبديل سازيد؟ در صورت پاسخ مثبت، ناگزيريد كتاب هلن راتلج " -چرا بازيها براي كاروكسب سودمند هستند" را از آغاز تا پايان بخوانيد.
در پايان شايسته است از آقايان احمد آخوندي، مدير توانا و داناي انتشارات بازاريابي، و محسن جاويدمؤيد، سردبير پرتلاش "دوماهنامهي توسعه مهندسي بازار"، بابت ويراستاري و تمام مراحل چاپ و نشر كتاب سپاسگزاري كنيم.