منسفیلد پارک

,"در كتاب حاضر، داستاني انگليسي درج شده است. «فاني» دختر زيبا امّا مريض احوالي است كه در خانواده اي فقير زندگي مي كند. مادر «فاني» در ازدواج شكست خورده و با داشتن چند فرزند، پس از سال ها اسير فلاكت مي شود. او از دو خواهر خود تقاضاي كمك مي كند. يكي از خواهرانش با سِر «توماس برترام»، مالك «منسفيلد پارك» ازدواج كرده است. «فاني» به خاله «نوريس» سپرده مي شود و زندگي خود را در منسفيلد آغاز مي كند. خاله و پسرخاله اش «تام» و دختر خاله هايش «ماريا» و «جوليا» با او رفتار درستي ندارند. در اين ميان «ادموند»، برادر كوچك تر آن ها با «فاني» دوست است. «توماس» در يك سفر كاري، «مري گراورد» و برادرش «هِنري» را با خود از لندن مي آورد. بين «هنري» و ««ماريا» ماجراهاي عاشقانه اي به وجود مي آيد و حتي «ادموند» نيز گاهي به «مري» ابراز علاقه مي كند. در اين ميان «هنري» تصميم به هوسبازي با «فاني» مي گيرد، امّا مدّتي بعد دلباخته اش گشته و مشتاق ازدواج با او مي شود. «فاني» پنهاني عاشق ادموند است و بعد از ماجراهاي بسيار «ادموند» نيز عاشق «فاني» مي شود و ازدواج آن ها و شخصيت منحصر به فرد «فاني» باعث مي شود او را به عنوان بانوي «منسفيلد پارك» بپذيرند و سرانجام او را به عنوان تكيه گاه اصلي و ضروري خانوادة ساكن «منسفيلد» عزيز دارند."